• وبلاگ : ساز خاموش
  • يادداشت : بد خداشناسي
  • نظرات : 7 خصوصي ، 23 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + خانوم خانوما 
    خداشناسي ما آميخته اي ازديني که خود تعبير ميکنيم و محيط و
    سنت خانوادگي دارد که ناخواسته خرافات درگير ميشود
    قديم ترهافکر ازتقليد پيشي ميگرفت اما حالا هررفتاري برچسب رسم ورسوم دارد وهر کارديني بدون اينکه بدانيم منشا يک هنجار چه بوده
    به تقليد ازديگران انجام ميدهيم وهمه ميدانيم که دين تقليد نيست
    اما دليلي براي اينکه چرا مسلمان هستيم نداريم پس فقط مسلمان
    زاده ايم چه بسا غيرمسلماناني که اصول دينمان رابهترازما رعايت
    ميکنن
    متن بسيار خوبي بود. بنده به شخصه لذت بردم . جناب بازرگان به حق از حمله دين دارانِ واقعي بودند که شايد چهره ي مذهبي شان کمتر براي عموم شناخته شده است امثال ايشان ، جناب صدر حاج سيد جوادي ،مهندس صحابي و بسياري از نامداران ديگر رهگشاي مسير دين شناسي ما هستند . متاسفانه آنچه به عنوان ماترک از دين به ما رسيده است معجوني از خرافات و عوام زدگي ها و بي خردي هاست . شايد وظيفه تاريخي اين نسل اين باشد که سره را از ناسره ي دين بيابد و به ديگران بشناساند. در اين مسير نبايد ترسيد از تحقيق و خواندن. حتي اگر اين خواندن ها راي به آنچه دهد که اعتقادات مقدس شده ي ما را متزلزل کند . چرا که آنچه که به ذات حق است با تعقل بيشتر ، بيشتر به محق بودن آن پي مي بريم.پس در اين باب اين امر مقدسي هم از دسترس تحقيق نبايد خارج باشد. به هر حال ممنون از مطلب زيباتون.
    پاسخ

    ممنون لز لطف تون. البته مقاله اي که بنده مطالعه کرده ام از آقاي عبدالعلي بازرگان بود نه از پدر مرحوم شان؛ مهدي بازرگان.
    در ميان اينهمه گزاره، ريشه بسياري از همين بدفهمي هاي در يکي از گزاره هاتان است که:«بايد تکليف خود را با عقل بشري يک سره کنيم. تا زماني که جايگاه عقل در دستگاه معرفتي ما مشخص نشده، رفتار و عقايد ما معجوني از تناقضات در هم تنيده خواهند بود.»
    به راستي هم تاز ماني که هنوز اين جايگاه مشخص نشده، مکافات خواهيم داشت.
    بايد بدانجا رسيد که حتي براي فهم خدا هم چيزي بجز عقل نقاد وجود ندارد.

    ما ايرانيان يکي از تنبل­ترين مردم دنيا براي فهميدن و دانستن هستيم.

    بنظر جمله بالا يک حکم و ادعاست که بايد ثابت شود. نه در ايران که در بسياري از جوامع مباحث مربوط به دين پژوهي و الوهيت با حاشيه‌ها و بدفهمي‌هايي ديواربه‌ديوار بوده. اما آنچه اهميت دارد کاربردي کردن دين در سطح جامعه‌ست. نه اجراي بندبند آن.

    و اين نظر شخصي بنده است.

    + موسوي 
    استيون هاوکينگ يه جمله زيبا داره که بايد دهنشو پر از جواهر کرد وحرفشو با طلاي ناب نوشت ايشون مي فرمايد: بزرگترين دشمن بشر "جهل" نيست"توهم دانش" است.بله واقعا اين توهم دانش است که بعضي اربابان دين دارن همون جهل مرکب .ويه جمله ي قشنگ هم مرحوم مدرس دارد ميفرمايد : سياست وديانت ما عين هم هستند .الان ببينيد سياست ايران چه وضع اسفباري داره داستان ديانت هم همونطوره به همون ميزان تاسف انگيز وشکست خورده ومدعي!! ممنون از نوشته ي خوبتون
    گاهي حس مي كنم چيز زيادي باقي نمانده از باورهاي نسل ما...

    چقدر خوب گفتيد. اين عبارت رو بسيار پسنديدم."قدر مسلم هاي پذيرفته شده". شايد اين تنها راه نجات باشد.
    يا نور
    يا هادي
    سلام بر شما و بر اين متن نوراني از آگاهي !
    استفاده کردم و لذت بردم . خدا هدايت مان کند .آمين
    ياد شعر زندگي خودم افتادم :
    زندگي يعني تفکر در جهان / در کنار معرفت عالي شدن
    رستگار باشيد
    اللهم عجل لوليک الفرج
    + زهره عارفي 
    مشکل ما فقط در فهم ما از دين نيست. گذشته تاريخي ما نيز کم از اين گونه برخوردها ندارد. شرايط تاريخي که بر ايران تحميل شده، به علاوه تغيير اجباري در دين و مسلک فرهنگ چندگانه اي را به ايرانيان تحميل کرد و اينک ما ملقمه و معجوني از آن همه اي هستيم که بر ايران رفته.
    به اميد روزهاي بهتر
    سلام
    دردي است برادر! شايد بدترين دردي که دامان اسلام (کاري به اديان ديگر ندارم) را در طول تاريخ گرفته باشد همين است. ابن ملجم نيز با همين تفکر قرآن ناطق را به خون نشاند و عده اي هم با همين نيت کربلا را آفريدند و...
    اما آيا به نظر شما نقش مبلغان و خصوصا متوليان ديني در اين امر کم است؟ تا وقتي عده اي از مدعيان مالکيت بر دين هرگونه سوال و استفهامي را به نام شبهه و بي ديني از صحنه محو مي کنند نمي توان اميد چنداني به برچيده شدن بساط بدخداشناسي داشت.
    + صبحگاهان 


    سلام

    بله درست مي گيد

    من کتاب جمود و خمود آقاي اسفندياري رو پيشنهاد مي کنم.

    پاسخ

    بله کتاب خوبيه اما به دو بيماري مهلک پرداخته. شايد مشکل کمي پيچيده تر از آن هم باشد.
    همچنين وقتي بهره ي چنداني از عقل نبرده باشيم، هر چيزي از جمله دين، مي شود مصداق «از قضا سرکنگبين صفرا فزود.»
    آقا بايراموزدا موبارک. چوخ ياخشي ايش گئوردون گنئه يازماغي باشلادون.
    پاسخ

    سيزين ده بايراميز موبارک اولسون. نچه بله بايراملار گورسيز.
    مطلب خوبي بود اما مدت زيادي طول کشيد تا دوباره بنويسيد. زودتر از اينها مشتاق خواندن متن جديد از شما بودم.
    نکات جالب و قابل استفاده زياد داشت. بند قبل از شماره يک و خود شماره يک در آخر متن نظر من رو بيشتر جلب کرد. و نکته خوبي بود اما هميشه اين قضيه رو به نوع ديگري تصور مي کردم. هر چند تنبلي هم صادقه. توجيه اينگونه اصرارها بر عدم تغيير وضعيت کنوني را در تنبلي نمي ديدم بيشتر احساس مي کردم مشکل در وسواس و ترس از عدم تغيير باشد. وسواس در اعتقادات دو نوع بروز مي کند يکي اينکه همش آدم شکاک باشد و ديگر اينکه بگويد همين که هست خوب است و نبايد کثيفش کرد و هي تلاش مي کند تا اعتقادات موجود را بهداشتي نگاه دارد. در مورد آفت مذکور جهل مرکب کلمه مناسب تري از جهل خالي به ذهن مي رسه. و مطلب آخر اينکه در کنار بدخداشناسي از ديگر عواملي که اين نگاه هاي آفت گونه را شديداً رهبري مي کند «بد دين شناسي» است. ظاهراً اين دو کلمه از خيلي جهات مشترک و شبيه اند اما مرادم از «بد دينشناسي» نگاه غيرغايت مدارانه به دين است که حال توضيح بيشتر ندارم.
    + بابايي 

    سلام

    بدديني و بدخداشناسي و بداخلاقي و بدرفتاري و ... همه ريشه در بي‌فرهنگي دارد. يعني ظاهرا دين نيست كه فرهنگ را شكل مي‌دهد بلكه فرهنگ، به دين‌ها شكل و سمت و سو و گاهي حتي محتوا مي‌دهد. البته اين نظر كلي من، ربط چنداني به نوشته شما ندارد؛ فقط خواستم بگويم كه بدخداشناسي هم ريشه و زمينه دارد. فرهنگ و اخلاق جامعه هم درست نمي‌شود مگر اينكه اقتصاد به هر طريقي(ولو شانس و اتفاق) بهبود پيدا كند.

    پاسخ

    خيلي ممنونم. استفاده کردم.
    + بابايي 
    سلام حامد جان
    سال خوب و خوشي در پيش داشته باشي
    به نظرم دين يكي از متغييرهاي فرهنگي جامعه است. بهترين دين ها در جامعه بي فرهنگ و عقب مانده، بدترين دين مي‌شود و بدترين دين‌ها در يك جامعه فرهيحته و خردمند، بي‌خطر و بلكه حتي مفيد مي‌شود. نمونه‌اش دين شينتو در ژاپن است كه با همه خرافي بودن، آسيبي به خردمندي و اخلاق‌مداري اين مردم نزده است.
       1   2      >