• وبلاگ : ساز خاموش
  • يادداشت : نوزادان کوفته خوار
  • نظرات : 8 خصوصي ، 24 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    سلام .قلم زيبا و پر نفوذي داريد

    به ما هم سر بزنيد


    کاش يک روز باران کبوتر مي گرفت

    زخم ها در غيرت آيينه ها پر مي گرفت.....

    + م.ي 
    سال خوش.
    + عارفي 
    بهارتان خجسته/ شاديتان مستدام
    + يار موافق 

    سلام ودرود به آقاي سيد عباس سيد محمدي.بانظر شما موافقم بدجور از اول که نظر يک سياستمدار را پرسيدند گفت:مو به شرطي اومدم بالا که "هرچي آغام! بگه"حالا اون آغا در هر دوره کي باشه ديگه بسته به زمان هست .

    سلام
    ليبراليسم رو خوب امدي.


    سلام عليکم. متأسفانه سياسي نگريستن به مسائل، دهها سال است جزئي از فرهنگ سياسي و اجتماعي ي ما شده. نمي دانم راه حلي براي اين مسئله مي توان يافت يا نه. آقاي خميني قبل از انقلاب، به شاه مي گفت تو چراغ موشي بلد نيستي روشن کني، تو را چه به انرژي هسته اي و تو را چه به انرژي خورشيدي. شاه به زنان حق رأي مي داد، آقاي خميني مي گفت در ايران فقد صد نفر زن هرجايي موافق رأي دادن زنان هستند. شاه اصلاحات ارضي کرد. هرچه مي کرد، از ديد آقاي خميني، جنايت و خيانت و .... بود. و بعد از انقلاب، از ديد آقاي خميني، ايران پيشتاز علم و صنعت و خدمات اجتماعي و ... شد. اگر حزب سياسي، با موافقت آقاي خميني تأسيس مي شد، خوب بود. اگر بدون موافقت ايشان تأسيس مي شد، «يحتمل ريشه ي خارجي داشت».

    + نيايش 
    چرا آپ نمي کنين پس؟


    نه بابا

    بذاريد بخوره

    چه کارش داريد هيچيش نميشه

    سلام
    من پيرامون نوشته‌ات حرف‌هايي دارم که اين‌ها بيشتر زباني است. يعني بايد روبرويم بنشيني تا سوز حرف‌هايم را دريابي.
    غير از اين شما چيزهايي را نوشته‌اي که اثبات آن‌ها بيرون از حوصله‌ي نوشته‌تان است. پس با حوصله بنويسيد.
    چون لااقل نوشته‌تان آن طور که من مي‌فهمم نسبتي با ليبراليسم ندارد و من بچه مذهبي کله‌خر از شما ليبرال‌ترم. مگر اين برداشت‌تان از ليبراليسم چيز ديگري باشد.
    ضمنا در جاهايي کلي‌گويي و سرهم‌بندي هم ديده مي‌شود. مثل همان که دانشگاه شريف را از دانشگاه‌ها منطقه پايين‌تر مي‌بيند؛ مانند همان که پدران و مادران را يک کله ديکتاتور مي‌بيند.
    ضمن من نقد شما را به مطلب رحيم‌پورم وارد مي‌دانم. فکر مي‌کنم اگر آن‌هايي که نقل کرديد درست باشد ايشان هم جاهايي سلامت اخلاقي را خدشه‌دار کرده‌اند. اما سلامت شخصيتي ايشان را بنده به نقل از مخالفان‌شان تاييد مي‌کنم.
    پاسخ

    منظورتان را از خارج از حوصله بودن و با حوصله نوشتن متوجه نشدم.من ادعا نکردم ليبرال هستم البته بعيد مي دانم شما هم ليبرال باشيد مگر اينکه به قول خودتان تعريف ديگري از ليبراليسم داشته باشيد.اصلا نوشته من در مورد ليبراليسم نيست. مواردي که ذکر شده فقط مثال بودند. ظاهرا نتوانسته ام حرف اصلي نوشته ام را برسانم.در مورد کلي گويي و سرهم بندي هم همچنين، ما طلبه ها به اين کار شما مي گوييم مناقشه در مثال. فکر کنم خط آخر نوشته و عنوان آن گوياي مرادم هستند.
    + بابايي 

    طفل را گر نان دهي بر جاي شير

    طفل مسكين را از آن نان مرده گير

    + ريحانه 
    هرگز به کوچه ي بن بست!! دشنام ندهيد چرا که همان درد والم ورنج بن بست بودن براي او کافيست .(تقديم به هرکه حسود است واز شادماني موفقيت ديگري عذاب ميکشد)
    اينگونه وصف جامعه را مي پذيرم و مي پذيرم که لاف ها گران و سر و دم بلندي دارد. اما در تحليل نهادينه شدن فرهنگ سياسي در جامعه سنتي - شبه مدرن ايراني کمي با شما تفاوت نگاه دارم. صرف نظر از تبليغات رسمي و استفاده از دال هاي دموکراتيک در خدمت مدلول هاي غير دموکرات و ملي ، ما امروز بيش از هر زماني محتاجيم تا در هر مجالي از شاخص ها و خصايص ايدئولوژي سياسي مورد قبول خويش سخن بگوييم. در کتاب و مجله و روزنامه و سايت و وبلاگ و... زيرا نه تنها شاني از زندگي مدرن و يا زندگي مطلوب را بيان کرده ايم، امکان مقايسه و رقابت ايدئولوژيک را نيز مهيا مي کنيم. و يادمان باشد که مقدمه رقابت سياسي و مشارکت جمعي ، رقابت ابدئولوژيک است.
    فرقي است بين کوفته خواري و کوفته خوراني!
    شايد مشکلاتي که در نوشته ارزشمندت به آن ها اشاره کردي ريشه در دست درازي به کوفته و بلند پروازي در عين خزنده بودن نداشته باشد، بلکه ريشه در فرهنگي داشته باشد که در آن آدم هاي ديارمان، نسبت به ديگران بيش از خود احساس مسئوليت و دايه گي مي کنند.
    اگر اين نسخه پيچيدن ها نباشد، انساني که براي شناخت، هيچ ابزاري جز تجربه* در دست ندارد، با معده کوچکش کوفته مي خورد، با ذهن عليلش به مفاهيم بلند فلسفي، عرفاني و... دست درازي مي کند، کوفتش مي شود، زمين هم مي خورد ولي همواره رو به تعالي پيش روي مي کند.
    اگر اين فرهنگ در خانه ما رواج نداشت، ليبراليست شدن فرزند يک ديکتاتور دور از ذهن نبود.

    * تحليل عقلي هم همواره از داده هاي تجربي سود مي جويد.
    سلام.....مطلب قشنگ و زيبايي بود...........
    مرسي از حضورتون در وب حقيرم
    مطالب ناب شما هميشه قابل استفاده و با ارزش بوده و هست
    قلمتون پايدار
       1   2      >