• وبلاگ : ساز خاموش
  • يادداشت : قطار بشريت
  • نظرات : 5 خصوصي ، 17 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    نظرتون رو خيلي قبول دارم ؛چون خودم بهش رسيدم و درباره اش فکر کردم. بيشترين تجلي اين موضوع در جامعه ها است. خيلي جالبه که جامعه ي ما همان حرکتي رو مي کنه که سالها پيش اروپا حرکت کرد. ....

    جناب عبدالهي سلام .

    باز هم سپاس از لطف شما بابت حضور در حريم خصوصي ام .

    .و تشکر بابت نوشتن خلاصه اي از کتاب آدمها . متاسفانه اين روزها کتابي اينچين گيرم نيومده تا بخونم و اين نوشته باعث شد تا محکي بزنم ادبيات جديد و حوصله مخاطب رو . که معمولا حوصله خواننده در پيگيري داستانهاي کوتاه با نسل جديدي که بيشتر اوقات فراغتش پر شده از دنياي کامپيوتر نتيجه بهتري خواهد داشت .

    باز هم ممنون . .


    + ... 

    چندبار مطلبتون رو خوندم .

    کاملا متوجه منظورتون شدم . ايرادهاي دوستان شايد بخاطر محدوديت کلام درتوصيف موضوع باشد و محدوديتهايي که هست .

    جداي ازاين مطلب هميشه براي من جاي سوال است چند نفر مثل شما فکرميکنند ؟


    حامد جان،‌ دلم مي‌خواد باهات همدلي کنم، ولي کلي ابهام در اين باره هست و براي همين حق مي‌دم که خيلي‌ها باهات همراه نباشن؛

    ـ واقعاً همه‌ي جوامع بشري سوار يک قطارن و ... ؟

    ـ اين قطار به کدوم سمت داره مي‌ره؟

    ـ بر فرض اينکه قطاري باشه و به يه سمت مشخصي در حرکت باشه، چه دليل قانع‌کننده‌اي هست که همه بايد سوار اين قطار بمونن يا سوارش بشن؟ پيش‌فرض تو انگار راي اکثريت و مقبوليت عام و اينهاست، ولي بايد استدلال کني که اين قبيل ملاک‌ها اينجا هم اعتبار دارن.

    ـ تکليف مسأله «همرنگ جماعت شدن» که در ميان روشنفکران غيرديني هم مخالفان قدرت‌مندي داره، چي مي‌شه؟

    مي‌بيني، اين سوالات و خيلي سوالات ديگه هست که به نظر مياد تو اين پست خوندني بهش جواب داده نشده.

    از اين حرفا که بگذريم، کجايي مرد حسابي؟ اومدي يا نه؟ تو اصلاً دلت براي رفقا تنگ نمي‌شه؟

    پاسخ

    بحث بر سر همرنگ جماعت شدن يا جبر تاريخي نيست. سخنم اين است که شرايط جامعه طوري است که به مقصد مشخصي خواهد رسيد که بسيار نزديک به مقصد جهاني است.
    فک کنم اين ديگه خيلي کلي نيگا کردنه که بگيم مسير همه يکيه، آره هست اما به کليت تولد تا مرگ

    اما وقتي من از بالا نگاه مي کنم هر کس و هر چيز به سمتي مي رود . بدون نظم يا قانون و يا هماهنگي خاصي
    + م 
    چطور از بالا نگاه کردي؟!!!
    آخ چه حالي مي‌ده اين ترمز اضطراري قطار رو بکشي. جهنم جريمه‌اش رو هم مي‌ديم.
    نمي دونستم توي پيوندهاي وبلاگم يک مارکسيست هم هست!!
    پاسخ

    دستتون درد نکنه همين يه رقم رو کم داشتم!
    + بابايي 

    قطار راه خود را مي‌رود و ما داخل راهروهاي همين قطار، خلاف مسير قطار، راهپيمايي مي‌كنيم، به اين گمان كه راهي ديگر در پيش گرفته‌‌ايم و اگر مسير قطار به سوي شمال است ما به سمت جنوب در حركتيم.
    سلام و درود.
    حامد عزيز! من هم لبّ پيامت را گرفتم. گرچه در استعار? «قطار مي‌رود» با تو هم‌داستان نيستم. نمي دانم چطور توضيح بدهم که مي توان جز اين دترمنيسم هگلي که در خون ايراني رسوب کرده راههايي ديگر يافت. البته همة اين جبرانديشي گردن او نيست و هميشه پاي اين جماعت صوفيه هم در ميان است. ما مجبوريم ولي نه به اين تندي. بحثش معرکه‌?آراء است و سواد من کمتر از اينکه بتوانم در يک کامنت جمع و جورش کنم. حتما بعدها همراه با چايي روانترش مي کنيم.
    پاسخ

    روي سخنم در مورد جبري يا اختياري بودن حرکت قطار نيست. خودت بهتر مي داني که از جبرانديشي گريزام. مرادم از رفتن قطار حرکتي است که بشريت در پيش گرفته. البته نمي تواني با اين جواب از زير چاي فرار کني.

    در اينکه پارسي نامه بسيار بسيار ناعادلانه رفتار مي کند شکي نيست اين دبيران احتمالاً بايد طبق ضوابط و مقرراتِ تعيين شده اي( تحميل شده اي) مطالب را انتخاب کنند و به همين دليل موضوعات انتخابيشان همه محدود به تفکرات خاصي مي شود و اگر گاهي هم مطلبي برگزيده مي شود که واقعاً ارزش دارد از دوحال خارج نيست يا به قول شما مفهوم بدرستي درک نشده است که گاهي از طرف برخيشان رخ مي دهد و يا دبير محترمي شجاعت به خرج داده است مانند جنابِ معزي!

    خيلي زيبا و پرمفهوم نوشته ايد! من بيشتر وقت ها از نوشته هاي شما شگفت زده مي شوم! اينکه معمولاً بدون حاشيه رفتن خيلي ساده و روان در چند سطر پيام بزرگي را مي رسانيد. توانايي قلمتان واقعاً تحسين برانگيز است.

    سلام و رحمت خدا برشما. البته موجب تعجب است که چرا درخصوص درک شدن مطلبتان مشکوک هستيدو حتي پيش داوري نيز فرموده ايد..پيام قلمتان دريافت شد و براساس فهم مطلب براي مجله ارسال شد که غير از اين به نويسنده و خواننده جفا خواهد بود به خدا پناه مي برم از جفاي به صاحبان حق .مستدام باشيد.
    پاسخ

    سلام
    در مورد پيش داوري و درک مطلب نوشته، حق با شماست من اشتباه کردم و معذرت مي خوام.
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ يكشنبه 21 خرداد 91 نوشته (قطار بشريت) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    لابد مراد قلم حفيرم را متوجه نشده ايد وگرنه عمرا اين نوشته مقبول طبع اهالي پارسي بلاگ و پارسي نامه مي شد!
       1   2      >