سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این دلها همچون تنها به ستوه آید پس براى راحت آن سخنان تازه حکمت باید . [نهج البلاغه]
ساز خاموش

عزیزی می‏گفت: با نامزدم سوار ماشین شدیم. مثل همیشه آلبوم "بال در بال" روی ضبط بود. زخمه های تار لطفی بلند شد و سایه شروع کرد:
«ارغوان! شاخه همخون جدا مانده من!
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابی‏ست هوا یا گرفته‏ست هنوز؟...»
نامزدم پرسید: این کیه داره دکلمه میکنه؟ چند لحظه سکوت کردم. گفتم: پیامبر غزل نوی ایران! سایه
کسی که هشتاد سالشه ولی حتی تو و دوستای تحصیل کردت هنوز نمی‏شناسینش.


 



نوشته شده توسط حامد عبداللهی سفیدان 88/3/23:: 8:40 عصر     |     () نظر