سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که پیشاپیش رایها تاخت ، درست را از خطا باز شناخت . [نهج البلاغه]
ساز خاموش

همه ما تا حالا بارها سردرد گرفته‏ایم. معمولا برای خلاصی از این دردسر به داروهای مسکن پناهنده می‏شویم. برای تهیه این دارو هم چند چیز را در نظر می‏گیریم. مثلا از هرجایی دارو نمی‏خریم. حتی اگر بقالی سر کوچه‏مان هم آسپرین بفروشد‍؛ زحمت رفتن چند خیابان را تا داروخانه به جان می‏خریم ولی از بقالی دارو نمی‏خریم. چون وقتی از داروخانه دارو می‏گیریم می‏دانیم که به جای آسپرین قرص دیگری دست‏مان نمی‏دهد. تازه وقتی قرص را گرفتیم به تاریخ انقضایش هم نگاهی می‏کنیم.

ما به عنوان بک مسلمان که سعی داریم نسخه اسلام را عمل کنیم این نسخه را دست چه کسانی می‏دهیم تا برایمان بپیچند؟ آیا هرکسی مثل همان بقالی سرکوچه‏مان که کاغذ به شیشه بچسباند که در این مغازه اسلام عرضه می‏شود؛ اعتماد می‏کنیم و نسخه را دستش می‏دهیم؟ یا به دنبال داروخانه و متخصص طراز اول می‏گردیم؟
ظاهر قضیه نشان می‏دهد که ما زحمت پیدا کردن چند متخصص دینی را به خود نمی‏دهیم و همین‏که کسی از دین و اسلام و ائمه دم می‏زند او را مراد خود می‏گیریم و گفتارش را تفسیر قرآن و رفتارش را مبین روایات می‏بینیم.
به‏یقین معارف اسلامی بسیار ظریف‏تر، پیچیده‏تر و ارزشمندتر از قرص آسپرین هستند. برای رسیدن به معارف ناب و به دست‏آوردن نظر اسلام در مسایل مختلف، یا باید خودمان اسلام‏شناس باشیم یا دست به دامن اسلام‏شناسان واقعی شویم. البته نه هرکسی که ادعای اسلام‏شناسی می‏کند و نظرش را با چند آیه و روایت آذین می‏یندد و به نام اسلام دست ما می‏دهد. بلکه باید سراغ کسی برویم که اولا همه جوانب دین را شناخته است نه اینکه تنها از چند زاویه محدود نیم‏نگاهی به دین انداخته است. ثانیا مصلحت اندیش هیچ حزب و جناح سیاسی نباشد تا حقایق دین را فدای مصلحت نکند. ثالثا به معنای واقعی کلمه مجتهد باشد. اجتهادی که ریشه در عقل و نگاه عالمانه و همه‏جانبه به مبانی دینی و شرایط زمانی دارد.
‏آب را باید از سرچشمه گرفت. آبی که فرسنگ‏ها راه طی کرده و زیر پای ما رسیده نمی‏تواند آب خالص و سالمی باشد.
سخنم را با چند بیت از مثنوی معنوی به پایان می‏برم.

کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گرچه ماند در نوشتن شیر، شیر

جمله عالم زین سبب گمراه شد
کم کسی ز ابدال حق آگاه شد
...

جز که صاحب ذوق که شناسد طعوم؟
شهد ناخورده کی داند ز موم؟

حرف درویشان بدزدد مرد دون
تا بخواند بر سلیمی زان فسون
...

شیر پشمین از برای کد کنند
بو مسیلم را لقب احمد کنند

بومسیلم را لقب کذاب ماند
مر محمد را الوالالباب ماند



نوشته شده توسط حامد عبداللهی سفیدان 88/6/11:: 11:50 عصر     |     () نظر