سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشها چهار گونه اند : دانش فقه برای دین، دانش پزشکی برای تن، دانشنحو برای زبان و ستاره شناسی برای شناخت زمان . [امام علی علیه السلام]
ساز خاموش

یکی از سرمایه‏های لازم و ارزشمند هر جامعه، دارا بودن فرهنگی غنی و پویا است. فرهنگ در اغلب زمینه‏ها نقشی تعیین‏کننده و غیر قابل انکار دارد؛ که بسته به قدرت و غنایش، نقش خود را قوی یا ضعیف ایفا می‏کند. قوت و ضعف فرهنگ، همچنین پویایی و رو به جلو بودن آن به عوامل بسیاری بستگی دارد. از جمله پیشینه تاریخی، وضعیت آموزش عمومی، متولیان خصوصی و دولتی فرهنگ، شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و روانی جامعه و عوامل بسیار دیگری حتی موقعیت جغرافیایی.
از داشته‏های جامعه ما، فرهنگی بالقوه غنی، جذاب، عمیق و پویا است که به جرأت می‏توان گفت همه ویژگی‏های یک فرهنگ ماندگار و تأثیر گذار را دارا است. اما برای به فعلیت رساندن داشته‏های فرهنگی‏مان، سال‏ها است که با موانع بسیاری دست‏وپنجه نرم می‏کنیم. به یقین اگر همین پشتوانه فرهنگی ما را کشورهای دیگری در دست داشتند حداکثر استفاده را از آن برده بودند. ما سرمایه‏هایی داریم که تنها با یکی از آنها می‏توانیم در جهان حرف‏های بسیاری برای گفتن داشته باشیم. کدام کشور گنجینه‏ای همچون مولوی دارد؟ کدام سرزمینی اسطوره‏هایی همچون حافظ و سعدی و فردوسی و نظامی دارد؟ کدام مردم هنرهای ژرف و متنوع سرزمین‏مان را دارند؟ تنها استفاده ما از این گنجینه‏ها، استفاده تاریخی و موزه‏ای است. درست به این می‏ماند که پس از سال‏ها تلاش، به کیمیا رسیده‏ باشیم ولی آن را پشت شیشه، فقط برای تماشا بگذاریم. هر وقت سخن از فرهنگ به میان آمد، داشته‏هایمان را فقط نام بردیم و به خود بالیدیم ولی به این فکر نکردیم یا نخواستیم فکر کنیم که از این چشمه‏های خروشان چه بوستان‏ها و دشت‏هایی را که نمی‏شود سیراب کرد و رویاند.
گاهی حتی بی‏رحمانه به بهانه‏های کودکانه بر سر فرهنگ خودمان زده‏ایم تا مبادا شخص فرهنگی و هنرمند که قدم روی جای پای ما نمی‏گذارد بزرگ شود. هنرهای فاخرمان را از ترس اینکه مبادا ابزار بدخواهان شوند در اتاقک‏های محقر و متعفنی محبوس و محدود کردیم. ولی نتیجه کار چه شد؟
وضع فعلی فرهنگ عمومی جامعه ما چگونه است؟ بیشتر جوان‏های ما -خواسته یا ناحواسته- مجذوب چه فرهنگ‏هایی هستند؟ جواب این سوال‏های ساده را می‏توان در یک نگاه به زندگی اطرافمان به دست بیاوریم. جایگاه واقعی دین در زندگی، آمار نشر کتاب و عناوین آنها، وضعیت سینما و جهت اقبال عمومی، ادبیات دلخور ما و سطح شناخت و علاقه مردم نسبت به آن، موسیقی ملی ولی مهجورمان و هنرها و سرمایه‏های بسیار دیگری که هر یک، پاره‏ای از تن رنجور و مجروح فرهنگ‏مان هستند. اگر کمی دقت کنیم به جای هر یک از سرمایه‏های فرهنگی‏مان جایگزینی مشابه قرار گرفته است. اما فاصله از کجا تا کجاست؟ نتیجه کار آن چیزی است که امروز همه از آن نالالیم.
اگر بیگانگان یک مشت برسر فرهنگمان بکوبند تا هویت اصیل‏مان را نابود کنند؛ برنامه‏ها و تفکرات اشتباه ما مشت‏های قدرتمند‏تری بر سر فرهنگ‏مان می‏کوبند.
کاش به جای متهم کردن دیگران، در قدم اول نگاهی به راهی که آمده‏ایم بیاندازیم و ببینیم پس از این‏همه بی‏مهری نسبت به فرهنگ ملی‏مان اکنون چه چیزی جایگزین آن شده است؟‏ آیا اگر دست و بال فرهنگ اصیل خودمان را باز می‏گذاشتیم وضعی بهتر از این نداشتیم؟ وضعیتی که حتی بیشتر از شرایط فعلی‏مان مورد تأیید دین و شریعت نیز بود؟



نوشته شده توسط حامد عبداللهی سفیدان 88/6/26:: 8:12 صبح     |     () نظر