سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، برترین شرف است . [امام علی علیه السلام]
ساز خاموش

در سال‏های اخیر، سخن از «قشر متوسط جامعه» در گفتگوها، نوشته‌ها و آثار هنری بیشتر به گوش می‏رسد که البته دلایل مختلفی دارد. اما نکته‌ای که در مورد قشر متوسط جامعه‌ی ما باید به آن توجه کرد؛ تفاوت «قشر متوسط اقتصادی» با «قشر متوسط فرهنگی» است. اصولا «قشر متوسط» نباید دو یا چند جنبه یا تعریف داشته باشد؛ در حالی که در جامعه‌ی ما، قشر متوسط فرهنگی، ممکن است از لحاظ اقتصادی بسیار پایین‌تر از قشر متوسط اقتصادی باشد یا بالعکس. شاید این موضوع در نگاه نخست، مشکل مهمی به نظر نرسد؛ اما فشار روانی سنگینی بر افراد، خانواده‌ها و جامعه وارد می‌کند.
آنچه برای من، بعد از تماشای فیلم «اینجا بدون من» برجسته شد؛ همین موضوع قشر متوسط و فقر اقتصادی بود. فیلم بر محور خانواده‌ای می‌چرخد که از یک مادر کارگر، یک دختر دم بخت معلول و یک پسر تشکیل می‌شد. احسان -پسر جوان خانواده- زندگی روزانه‌ی خود را با کارگری در انباری شرکتی تلف می‏کند تا اجاره‌ی خانه‏شان را دربیاورد. احسان، اهل شعر و فیلم‌نامه نویسی و نقد فیلم است اما وضعیت بد اقتصادی خانواده و شرایط خواهرش او را در انباری محل کارش زمین‌گیر کرده است و مجال پیشرفت و خودنمایی به او نمی‏دهد. تنها دل‏خوشی او، سینما رفتن‏های عصرانه است. احسان که از لحاظ فرهنگی از قشر متوسط جامعه است؛ رویاهای نه چندان بزرگ خود را دست نیافتنی می‌بیند و برای خلاصی یا رسیدن به آرزوهایش، سه راه پیش روی خود می‌بیند: یکی بستن درزهای در و پنجره و باز کردن شیر گاز و خوابیدن که مادرش هم پیشنهاد می‏کند؛ دیگری فرار که نخست این راه را اننخاب می‏کند و دیگری توهم که وقتی از راه فرار برمی‏گردد؛ ناگزیر از انتخابش می‏شود. فلیم با انتخاب راه سوم به پایان می‌رسد ولی به مخاطب خود این پیام را می‌دهد که در شرایط نامتوازن فعلی، «احسان»ها راهی جز این سه راه ندارند که شاید بهترین راه، همان توهم زندگی رویایی خود باشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینجا بدون من، ساخته‌ی بهرام توکلی، بر مبنای نمایش‌نامه‌ی باغ وحش شیشه‌ای، اثر تنسی ویلیامز است.



نوشته شده توسط حامد عبداللهی سفیدان 90/9/6:: 2:46 صبح     |     () نظر