• وبلاگ : ساز خاموش
  • يادداشت : طبيب جان، فريب جمع
  • نظرات : 6 خصوصي ، 29 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    "اندر خم يک کوچه­ي اخلاق و تعقل..."

    + اسكندري 

    سلام . ميخوانمت رفيق
    پاسخ

    لطف داريد.
    يا شکور
    سلام بر شما
    بنده همان به که ز تقصير خويش / عذر به درگاه خداي آورد
    ورنه سزاوار خداوندي اش / کس نتواند که به جاي آورد

    با " شور شُکر " به روزم و منتظر کوک توجهتان

    راستي برام جالبه که اينجا از عرفان خيلي حرف زده ميشه !شما لينک شديد با افتخار
    + فانوس گمشده 


    سلام

    خيلي خوب بيان کرديد ، بي عرفاني درد جامعه نيست، بي اخلاقي درده

    عرفان کاذبي که ايجاد شده دردسرهاي همه رو بيشتر کرده

    آن "چيز ديگر" باز گو!
    سلام
    تصوير شما از جايگاه مطلوب و نيز جايگاه موجود آن در جامعه ما درست است، حتي نتيجه گيري شما نيز درست به نظر مي رسد لکن چنين احساس کردم که وقتي مي فرمائيد "بدخوري يک کودک" گويا مي خواهيد بگوئيد قابل جمع نيستند، من فکر مي کنم اگر جايگاه مطلوب هرکدام را بدانيم، بتوان اخلاق، فقه و عرفان را جمع کرد.
    درود.
    شما نويسنده بده، ميزانِ هوشش را تحويل بگير. البته باهوش‌ترين نويسنده در اين مملکت جلال است و بعد با فاصله‌ي زياد رضا اميرخاني است. و باقي را هنوز شفّاف نکرده‌ام.
    درود.
    شما هم نويسنده‌ي باهوشي نيستي. کمي از اين پرده برون‌شو و شفّاف‌تر و عيني‌تر بحث کن. نوشته جناب‌عالي از همان دردي که مي‌ناليد رنج مي‌برد. شفّاف‌تر و بي‌پرده و راحت‌تر مثال بياور. من يکي اهل يک نکته از اين معنا نيستم.
    راستي باهوشي و بي‌هوشي يک آدم هم ربطي به روزگارِ اقتصادي آن آدم ندارد. اگر قرار بود باهوشان مقرّبانِ درگاهِ حکومت باشند که نقدي نمي‌ماند بر جمهوريِ عزيزِ اسلامي.
    پاسخ

    آقاي اميري گراميظاهرا دستگاه هوش سنج نصب کرده ايد و ضريب هوشي يک يک نويسنده هاي وبلاگ ها را مي سنجيد؛ موفق باشيد.
    سلام
    کمي بدبينانه به عرفان پرداخته اي! به نظر من عرفان نسخه اي نميپيچد که با عرف و دين در تضاد باشد! برخورد و بر داشت افراد از هر مفهوم ،تفاوت معنا را باعث ميشود!
    پاسخ

    منم با شما هم نظرم و چنين چيزي نگفتم؛ هرچند برخي -حتي از فقها و متکلمين- معتقدند دين و عرفان فاصله بسياري دارند. منظورم بيشتر به عمومي شدن و غيرشخصي شدن عرفان بود.
    عرفان براي جامعه­ي ايراني، جز خمودگي و کژفهمي، ارمغان ديگري ندارد.
    عرفان سخني براي جمع و جامعه ندارد.
    مي فهمم مي خواهي چه بگويي ولي اين دو گزاره ي کلي قابل بحث هستند.
    + زهره عارفي 
    رفتارها و گفتارهاي مبالغه آميز اين افراد براي عده اي جذاب است و براي عده اي باعث افسردگي و براي عده اي هم عجيب و نشدني. هربار از آنها داستاني خواندم، باورم نشد. الله اعلم
     <      1   2