سلام
قليان با قل قل خود در تكاپوست
ما هم با انديشه و عمل با او هم صدا شويم
از ژرفاي وجودم دوستت دارم
بوي زُخم مي آيد
..
به روزم رفيق جديد!
سلام!
فونت اش رو هم درست ميكنم!
ديگه؟!؟
مرسي كه گفتي!
قهوه خونه رو دوس ندارم!قليان ميكشن!بوي گند ميده!اه!
فك كن!هميشه ميترسم از كنار اينجور جاها رد شم!
ساز من خاموش نيست شكسته است و چه بهتر كه سكوت كنم تا بيشتر نشكنم
وقتي هيچ كس از مركب هياهو و احساسات در جوش و خروش پايين نمي آيد...تا سخن ميگويي گويي در جبهه ي جنگ تيري به جانب دشمن روانه كرده اي همه ي حرفهايت دروغ است و هر چه ميگويي من سنگ هيچ كس به سينه نزدم...بگذريم
كاش دست از بازي برداريم و سر به كار زندگي و ساختن سپاريم و نه سوختن و سوزاندن
گفتم هر چه نگويم بهتر...
در اين فضاي خشم و وحشت و نامردمي
ليوان چاي و قلقل قليانم آروزست
و يحتمل بوي دماغ هاي سوخته!
آري اينجوري بود برادر.