• وبلاگ : ساز خاموش
  • يادداشت : واي از اين باد بلاخيز كه زد در چمنم
  • نظرات : 3 خصوصي ، 12 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    همينه ديگه... بجاي مولانايي خواندن بيا حافظ بخون، جوري تاويلش مي كنيم حظ كني!

    اونوقت شايد سايه اتون از سر ما كم كمك كم نشده اينطوري.

    سلام.

    نگران نباش، ان شاءالله اين آقاي شمقدري اينا مشکلاتو حل خواهند کرد. جدي ميگم. اصلاً شوخي نمي کنم. اين قوم تا سر کار نمي آمدند و توهمات خويش را دور از واقعيت نمي ديدند، دست از سر فرهنگ و هنر بر نمي داشتند. من وزير و رييس شدن امثال آقاي صفار هرندي و شمقدري رو مبارک مي دونم.

    سلام. حامد جان به نظر شما چاره ي اين درد چيست؟
    + سياوش 

    سلام. دست كم در موسيقي با اين وضعيتي كه ميبينيم بعيد است كسي چون مشكاتيان ظهور كند. روحش شاد. بايد وضع به گونه اي باشد كه جوانان انبوه انبوه سراغ موسيقي بروند تا از آن ميان استعدادي كشف شود و بشود مشكاتيان. اما وقتي حتي ديدن ساز موسيقي حرام است، چطور ميشود انبوه درست كرد؟ آقا كجاييد سرمايه ها دارد خرج چيزهاي ديگر ميشود! بودجه احزاب و انجيو ها را ميدهند هياتهاي عزاداري و ... .

    سلام

    نسل شما اگر مشكاتيان و شفيعي و فروزانفر و بنان و شاملو ندارد، جوانان سربلندي دارد كه اين روزها آب از آتش نمي‏شناسند و جيغ و تيغ نامردمان عقل‏شان را ضايع نكرده است. من اين نسل را بسيار موفق‏تر از نسل‏هاي گذشته مي‏دانم اما موفقيت‏هاي اين نسل شايد از جنس و لون ديگري است. هر چه ما خراب كرديم نسل شما آبادگر است.

    آه از اين باد بلاخيز كه زد در چمن ام

    ياد مشكاتيان زنده شد

    در وبلاگ من

    + پويا 

    ديگر ما در اين انبان گندم که سهل است کاه هم نکرديم فقط از اين ابنان خورديم و خورديم .آن شعر از شفيعي يادت هست ؟ "کرديد و نکرديد". همان جريان است .

    انگار وباي اين موش به همه خانه‌ها سرايت کرده!

    همتي بايد کرد. (خانم پرفسوري آلماني را ديدم. چهل ساله شيعه شناس. به 5 زبان حرف مي‌زد و تمام زندگيش وقف خواندن و مطالعه و تحقيق بود. ولي ما همه مي‌خواهيم يک شبه ملا شويم بدون تلاش)

    خفته بر خوناب غم ايران من
    همه گفتني ها رو شما گفتي من چي بگم جز اينكه متاسفم

    سلام
    مدينه فاضله ؟ يا مدينه فاصله ...؟
    آخرين مطلب در وبلاگ ما.
    موفق باشيد

    بر سر گور كشيشي در كليساي ويست منستر نوشته شده است:

    كودك كه بودم مي خواستم دنيا را تغيير دهم بزرگتر كه شدم متوجه شدم دنيا خيلي بزرگ است من بايد انگلستان را تغيير دهم بعدها انگلستان را هم بزرگ ديدم و تصميم گرفتم شهرم را تغيير دهم . در سالخوردگي تصميم گرفتم خانواده ام را متحول کنم .اينکه که در آستانه مرگ هستم مي فهمم که اگر اول خودم را تغيير داده بودم شايد مي توانستم دنيا را هم تغيير دهم.