• وبلاگ : ساز خاموش
  • يادداشت : باز هم سنگي ديگر
  • نظرات : 4 خصوصي ، 23 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    هر زمان و به ويژه اين روزها اگر شايعه اي را شنيديد و يا خواستيد شايعه اي را تكرار كنيد اين فلسفه را در ذهن خود داشته باشيد! لحظه اي صبر كنيد. قبل از اينكه چيزي بگوييد آزمون كوچكي را كه نامش سه پرسش است پاسخ بدهيد.

    حاضر جوابي برنادر شاو:

    روزي در يک ميهماني مرد خيلي چاقي سراغ برنارد شاو که بسيار لاغر بود رفت وگفت:آقاي شاو ! وقتي من شما را مي بينم فکر مي کنم در اروپا قحطي افتاده است برنارد شاو هم سريع جواب ميدهد : بله ! من هم هر وقت شما را مي بينم فکر مي کنم عامل اين قحطي شما هستيد!



    روزي نويسنده جواني از جرج برنارد شاو پرسيد:«شما براي چي مي نويسيد استاد؟» برنارد شاو جواب داد:«براي يک لقمه نان»نويسنده جوان برآشفت که:«متاسفم!برخلاف شما من براي فرهنگ مينويسم!»وبرنارد شاو گفت:«عيبي نداره پسرم هر کدام از ما براي چيزي مينويسيم که نداريم!»
    سلام جناب عبداللهي عزيز . زندگي همين فيلمي است كه هر روز از زواياي مختلف به ان نگاه مي كنيم. سپاس و بدرود.
    حالا اين اثرماندگار pulp fiction چيه؟
    من اسم اين فصل را مي گذاشتم سنت آگوستين در آشپزخانه...

    به نظر مي رسد اين يك نقطه ضعف باشد براي انسان

    در اين ميان بوده اند و هستند انسانهايي جامع كه هر چيزي را آن طور كه بايد مي بينند و تفسير مي كنند (اسمي آورده نشود بهتر است!)

    گاهي كه چيزي مي نويسم توجه كه مي كنم شبيه آخرين اثري است كه خوانده ام !!

    اين هم دقيقا يكي از چيزهاييه كه من رو خيلي گيج مي كنه...

    سلام
    گلنار خانم(مرضيه پژمان يار)به ديار باقي شتافت...
    براي ايشون ختم قران گذاشتيم...
    شرکت کنيد....
    http://gheraat.parsiblog.com/
    http://asheghaneheto.parsiblog.com/1475615.htm
    از بچه هاي کادر اجرايي همايش بودند که واقعا براي همايش هم زحمت کشيدند...
    سلام
    گلنار خانم به ديار باقي شتافت...
    براي ايشون ختم قران گذاشتيم...
    شرکت کنيد....
    http://gheraat.parsiblog.com/
    http://asheghaneheto.parsiblog.com/1475615.htm
    از بچه هاي کادر اجرايي همايش بودند که واقعا براي همايش هم زحمت کشيدند...

    باسلام وبخوانيد سفر به خرم اباد وبه دوستان بگوييد كه بخوانند .

    سلام . از اين واقع گرايي خيلي لذت بردم و تلنگري بود و هشيار باشي

    هر كسي از ظن خود شد يار من

    وز درون من نجست اسرار من

    اين هم بياني ديگر!

    + سياوش روستا 
    به چيزهايي گير ميدهي كه هر كسي گير نميدهد. اين چيزهايي است كه براي سياستمداران، كاسبان بازاري، حتي اهل علم رسمي دست نميدهد. منظورم اين است كه ديدن اين چيزها و خيلي چيزهاي ديگر كه به زبان هم نمي آيد فقط يك تجربه شخصي است براي هر كسي ممكن نيست. اين گام اول است. اما به قول آقاي بابايي نتيجه اش چيست؟ گام دوم اين است كه نتيجه از آن بگيريم: صد تا نتيجه ميتوان از آن گرفت كه البته همه مصداقهاي يك مفهومند. مثلا: 1. هر كسي گرفتار شاكله هاي ذهني و مفهومي خود است. قرمزي كه من ميبينم خاص من است و قرمز تو خاص تو است. پس توقع من از تو كه مثل من بينديشي و زندگي كني، غيرمنطقي و حتي ظلم است. 2. اين را خصوصي برايت ميگذارم.
    + پويا 
    پاسخ

    آقا اين تك‏زنگ وبلاگيه؟
    + سينا رمان 
    ma dast boosim
    chand bari z zadam tofigh nashod sohbat konam bahatoon...
       1   2      >