• وبلاگ : ساز خاموش
  • يادداشت : مرخصي
  • نظرات : 3 خصوصي ، 12 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + بهاره حائري 


    سوال دارم ازشما

    دواي اين گلودردچيه؟؟؟؟

    سلام حامد جان اينجا پادگان الاهيست مرخصي گرفتن در طول خدمت فقط يکبار است يکبار
    http://saqimey.blogfa.com
    سلام
    هر وقت شما را مي خوانم احساس مي کنم همانند شما هنوز هستند کساني که آدم دلش مي خواهد ساعت ها بنشيند و آنها را بخواند و به صدايشان گوش بسپارد .

    خورشيد
    شبها به مرخصي مي رود
    ماه
    روزها
    و باغ به مرخصي مي رود
    پاييز و زمستان ها
    رودخانه به مرخصي مي رود
    دريا
    ستاره
    پشت ابر
    اصلا همين دور و بر خودم
    کارمندها به مرخصي مي روند
    کارگرها
    کتابها
    روزنامه ها به مرخصي مي روند
    نزديکترها؟
    موهايم
    بر باد
    سه تارم
    بر رف به مرخصي رفته است
    و دندانهايم
    که شبها در ليوان لبخند مي زنند
    من اما چهل سال است به مرخصي نرفته ام
    و انگار خدا هم به مرخصي رفته است
    که هر چه صدايش مي کنم
    در خواست مرخصي ام
    امضاء نمي شود

    حميد رضا شکار سري

    سوار اتوبوس شدم، صندلي خالي نبود. خانمهاي رديف آخر يك كم فشرده نشستن، جا باز كردن، گفتن برم بشينم. گفتم نه ممنون جاي همه تون تنگ مي شه راحت بشينيد. گفتن نه تنگ نمي شه بيا بشين. نشستم. خانم بغل دستم گفت: خواهر جا تنگ باشه، دل تنگ نباشه...
    کاش... انتظار تلخ ... فرسايش زندگي...
    + بابايي 
    گلوت خوب نشد؟
    + مهري حسيني 

    کاش مي شد. کاش مي شد. کاش مي شد.

    به قول شاعر:

    اگر را با مگر تزويج کردند

    از انان شد کودکي کاشکي نام


    به ياد جمله "خسته‌ام رييس" در فيلم جاده سبز، افتادم كه حس عجيبي دارد.
    + بابايي 

    سلام سردار

    خسته چرا؟ راستش ما پير و پاتال‌ها وقتي شماها رو مي‌بينيم روحيه ميگيريم. زندگي، حرف مرخصي هم نزن. اين ماشين زندگي طوري است كه وقتي چرخش پنچر ميشه بايد همانطور در حال حركت پنچري‌ش رو بگيري يعني حتي به اندازه گرفتن پنچري هم نميتوني موتورش رو خاموش كني

    سلام.

    درست است که زندگي درد نيز دارد، اما مرخصي استعلاجي در آن معنايي ندارد. لحظاتي که غم در دلت طغيان نموده و گلو را مي فشارد، به قول حافظ دم را غنيمت بشمار. اين همان لحظه وصل است. با دوگانه اي پاي به عرصه فراموش نشدني ترين لحظات زندگي بگذار. خواهي ديد که در اين مواقع چقدر سبک بال خواهي بود و به همپروازي با سيمرغ خواهي پرداخت. اگر چنين شد که خواهد شد، اين بنده بي مقدار خدا را هم دعا کن. آخ که چقدر دلم براي اين قبيل گلو دردها تنگ شده!!!