• وبلاگ : ساز خاموش
  • يادداشت : تصوير
  • نظرات : 7 خصوصي ، 19 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    + بابايي 

    يعني او مرحله حيرت رو هم گذرونده بود و شما تازه بحث رضا را تموم كرده بوديد؟

    سلام

    بيصبرانه منتظرتان مي‌مانم. بياييد

    با سلام و عرض خسته نباشيد

    وبلاگ خوبي داريد و اميدوارم روز به روز بهتر شود . از بعضي از مطالب وبتان هم استفاده کردم .

    خوشحال مي شوم اگر مقاله " صدا و سيماي امروز و سکوي پرتاب ضد انقلاب " را درون وبلاگ پاتک 3 بخوانيد و نظرتان را تا پيش از چاپ اين مقاله در نشريه اي دانشجويي ارسال کنيد .

    با تشکر ، دوست و همرزم شما

    + عارفي 
    اين حيراني را يك وقت در سن 17 سالگي تجربه كردم. وارد كوچه‌مان شدمف نگاهم به ساختمانهاي بلندي افتاد كه پشت سر هم ايستاده بودند. يك لحظه حس كردم چقدر سرگردانند، چقدر سرگردانيم، چقدر بيهوده برج مي‌سازيم بر زمين خاكي و از خود بالا نمي‌رويم.
     <      1   2