هر جامعهای در زیر چتر مجموعهای از ارزشها و بایدها و نبایدها است. در جامعه ما به دلیل جایگاه دین در بین مردم، ارزشهای دینی جایگاه ویژهای دارند. تا حدودی مصادیق این ارزشها مشخص شده و همه در ذهن خود فهرستی از آنها را تنظیم کردهاند. اما آنچه معمولا از آن غفلت میشود ترتیب این فهرست از حیث اهمیت است. اگر به دست هر ایرانی قلم و کاغذی بدهیم و از او بخواهیم 10 ارزش و 10 ضدارزش دینی را به ترتیب اولویت بنویسند چه عناوینی رتبههای اول تا سوم را تصاحب خواهند کرد؟ به نظر میرسد این فهرست با حقایق دینی فاصله بسیاری خواهد داشت. برای مثال ضدارزش بودن فقر مورد اتفاق است. اما رتبه فقر در فهرست ضدارزشها کجاست؟ مثلا بدحجابی مقدم است یا فقر؟ یا در ارزش بودن صداقت احدی شک ندارد اما آیا کسی صداقت را مقدم بر نماز میکند؟
قشر متدین جامعه در مورد مسئله حجاب همیشه حساس بودهاند تا جایی که کار را به صحن مجلس و هیئت دولت و نیروهای انتظامی و راهپیماییهای خودجوش میکشانند. من به عنوان یک مسلمان به اهمیت اجتماعی حجاب واقفم و طرفدار پروپاقرص آن. اما سخن اینجاست که چرا ما حتی یکبار شاهد راهپیمایی خودجوش در اعتراض به فقر نبودیم؟ چرا زخمهایی را که چنگال بیکاری، تورم و فقر بر پیکر مردم مسلمان فرود میآورد را نمیبینیم تا در مقابل دین و خدای دین احساس مسئولیت کنیم و صدای اعتراضمان بلند شود؟ چرا وقتی آمار ازدواج و سن ازدواج را شنیدیم دم برنیاوردیم و پردهای زخیم به روی فسادهای اخلاقی و روانی جوانانمان کشیدیم و ریشه را در مانتوهای کوتاه دختران بالای شهر جستجو کردیم؟ چرا غیرت متدینین ما در مقابل فسادهای اداری مسئولین، پارتیبازیها، دروغگوییها به جوش نمیآید اما بسیار غیرتمندانه در مقابل ترانه پخش شده از ضبط تاکسی قیام میکنند؟ هیچ تفاوتی نمیکند متمایل به کدام طیف سیاسی هستیم مهم این است اگر در مقابل مقدسات دینی حساسیم چرا برای معترضین روز عاشورای امسال اشد مجازات را میخواهیم ولی پیگیر عاملان کهریزک و کوی دانشگاه نیستیم؟
من منکر منکرات ذکر شده نیستم. بحث بر سر میزان اهمیت ارزشها و ضد ارزشها است. ترتیب فهرست ارزشهای ما با ترتیب فهرست واقعی دین چهقدر تفاوت دارد؟ به نظرم ما کاغذ را سروته گرفتهایم.