در بیست و چند روزی که بیروت بودم؛ مردمی را دیدم که زندگیشان با زندگی من و بیشتر هموطنان من تفاوت زیادی دارد. شاید بهتر بود این تفاوتها را طور دیگری مینوشتم اما خواستم برخی از این تفاوتها را جدا جدا، مثل عکس به صورت تک فریم بنویسم تا هم نوشته طولانی نشود و هم مطلب شسته و رفته از آب در بیاید.
1. در طول این مدت هیچ اثری از استرس، کلافگی، عصیانیت بی مورد یا هر فشار روانی کاذب در چهره، گفتار و رفتار مردم لبنان ندیدم. با همه مشکلاتی که دارند؛ با اینکه چند جنگ را از سر گذراندهاند؛ با اینکه صدای نفس کشیدن اسرائیل را بیخ گوششان میشنوند اما در نشاط و شادابی زندگی میکنند. بعد از بازگشتم به ایران چند روزی مهمان زادگاهم تبریز بودم. برای کاری حدود دو ساعت در خیابانها بودم. در طول این دو ساعت، دو مورد تصادف و سه مورد دعوا و مشاجره دیدم. وقتی هم که سوار تاکسی شدم راننده تاکسی، ماشینهای دیگر را مهمان چند فحش آبدار -به معنای واقعی کلمه- کرد.
2. برای بازدید به دانشگاه سن جوزف -یوسف قدیس- بیروت رفته بودیم. بعد از صحبتهای رییس دانشکده ادیان، قرارا شد که ما سوالاتمان را از او بپرسیم. سوالات ما -که همه دانشجو و طلبه بودیم- از یک فضای فکری حکایت میکرد که شاید مخصوص ما ایرانیها باشد. ما سوال میکردیم که «آیا در این دانشگاه دین خاصی ترویج میشود؟» و او پاسخ میداد «هدایت به دست خداوند است و ما اینجا فقط ادیان را بررسی میکنیم.» دانشجویان ما از او میپرسیدند «آیا در انتخاب اساتید دانشگاه، مذهب و دین خاصی را لحاظ میکنید؟» و او با تبسّم میگفت «ادیان اشخاص، ربطی به ما ندارد.» بعد از جلسه هم دانشجوی ایرانی که در آنجا تحصیل میکرد برایمان گفت که آن زن ساده پوشی که با احترام تمام، با قهوه و بیسکویت از تک تک بچهها پذیرایی میکرد، استاد مشاور پایاننامه دکترایش است.
3. لبنان، کشور ادیان و فرقهها و عقاید مختلف است و در کنار آن سرزمین همزیستی هم است. مردمانی از ادیان مختلف در کنار هم با آسایش زندگی میکنند. در خیابانهای بیروت به دفعات میتوان دید که مثلاً دو دوست یا دو خواهر، دست در دست هم، در کنار هم با بگو و بخند قدم میزنند؛ یکی با حجاب کامل و دیگری بدون حجاب.
4. در لبنان، خبری از تبلیغات دینی به صورتی که در کشور ما هست، وجود ندارد. البته هر دینی، حق معرفی آزادانه خود را دارد. من شخصاً مخالف تبلیغ دین و هزینه کردن برای امور دینی نیستم اما میزان التزام مسلمانان لبنان به شریعت، نسبت به هزینهای که میشود خیلی بالاتر از التزام مردم کشور ما نسبت به هزینه مادی و غیر مادی است که ما متحمّل میشویم.
موارد دیگری هم بود که شاید اینجا جای مناسبی برای نوشتنشان نباشد.