علامه شو... علامه...
علامه اي كه :
1. همه مردم قبول كنند كه به حرفات گوش كنن
2. هر چه از دل بر آيد بر دل نشيند
سلام.
يه زماني آرزو مي کرديم تبريز بياد قم و قال قضيه کنده بشه. تبريز اومد، ولي قمو هم ورداشت با خودش برد! کجايي برادر؟
من هم مثل خيلي ها...
تنها يك شاخه گل جا مي گذارم
روش...
سلام
ممنون كه سرزديد و نظر داديد...
روح علامه نيز شاد...
اما مي خواستم بگم امروز ديگر نيازي به تفكر نيست...
يك نفر بطور مطلقه در تمامي امور فكر مي كند و كافيست تازه از سرمان هم زياد است... بقيه بايد فقط و فقط تقليد كنند و مدح گويند و ثنا...
ممنون ! خيلي دلچسب بود.با انكه حزني عظيم در پشت آن خود مينماياند. حزني كه در سوگ تفكر مي گريست.
مي گفت : يک شب خانمي زنگ زد گفت :ما در محله شما زندگي مي کنيم . شوهرم سيگاري است هر وقت مي گويم : مرد سيگار نکش مي گويد : جعفري چرا مي کشد . با خودم گفتم ممد تقي ، اسوه ي کليمي ها شدي . آن شب بعد از عمري سيگار را ترک کردم .