باسلام خدمت حاج آقا
مطالبتون جالب و استفاده كردنيه اما يه كم بعضا مبهمه يعني شده كه شايد هم علت داره!
در مورد مختار منم از يه جهت با شما هم نظرم اما از يه جهتم خيلي مفيده(البته فايده اش برا ينه كه چون تو صدا و سيماي ما از اين چيزا قحطيه)
بگذريم در كل از مطالبتون استفاده كردم.
ياعلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي
به هادي
کاش بجاي طرح هزارتا از اين سؤالها
يخ دستتو وا کني و يکي يکي بندازي تو حساب انگشتاي گرمت و بپرسي و جوابشو بگردي
و هر کدومو که جوابشو پيدا کردي انگشتشو ببندي
و بقيه رو با همون گرما باز بذاري
و الا اين همه واو عطف سر در گم ميکنه ما رو
وقت كردم و همه يادداشت هايت را از سال 88 تا حال خواندم
خوشحال شدم
تو روشني ولي بايد بدرخشي
بدرخشي تا همه ببينند
و بدانند كه روشن بودن بهتر از عالم بودن است
مي خوام يه مناقشه بکنم تو مثالت هرچند مي دونم جا نداره!
چاي خشک ماده اصلي چايه و بقيه مخلفات
حالا کدوم ِ اينا اصلين؟ اخلاق يا فقه مثلن؟
آيا واقعن دين از اينا تشکيل شده؟
و اگه شده کدومش مهمتره؟
به کدوم بيشتر بال و پر داده شده؟
آيا اينا کلن با هم همپوشاني دارن؟ يني اخلاق رو هم ميشه از فقه گرفت؟ فقه اين توانايي رو داره که مسائل اخلاقي رو تايين کنه و تو مصداق هاي اخلاق به کمک برسه؟
توي جاهايي که تو يه مصداق تزاحم داشته باشن يا تناقض داشته باشن چي حرف آخر رو ميزنه؟ فقه يا اخلاق؟
و هزار تا از اين سوالا
حرفت رو قبول دارم که عده اي اين چنين چاي شيرين تعارف مي کنن
بگذريم از کسايي که ما ازشون آب خواستيم شکر کرفتن دستشون و گفتن بفرما اينو بايد جاش بخوري و لبخند زدن و گفتن ببين چقد خوب شيرينه!!
اگر کسي چاي خالص بخواد چي؟
مانند آب و آتش و آرد... بايد در دستان مهربان و مهرورز خدا نان شد به سفره زندگي
