3. فرمودهايد:
تفکر در دين، بهرهمندي از معارف ديني و تعمق در معناي متون ديني، هيچ نيازي به حفظ بودن کتاب وحي ندارد.
فکر ميکنم اگر بگوييم: "تفکر در دين، بهرهمندي از معارف ديني و تعمق در معناي متون ديني، مقدار نياز انسان به حفظ کتاب وحي را به طور طبيعي فراهم خواهد نمود و ضرورتي ندارد حفظ قرآن برنامه مستقلي داشته باشد" بهتر است. مؤيد اين برداشتم را کلامي از رهبري قرار مي دهم:
"اول بايد خوب بخوانيد؛ تلاوت را خوب، زيبا و جامع و صحيح بخوانيد؛ دوم، معانى و مفاهيم قرآنى را بفهميد، و سوم، قرآن را حفظ كنيد. حفظ قرآن خيلى مهم است. شما جوانها به اين احتياج داريد و مىتوانيد. وقتى شما حافظ قرآن هستيد، اين تكرار آيات قرآنى و انس دائمى با قرآن، به شما فرصت مىدهد كه در قرآن تدبّر كنيد. «تدبر در قرآن» با همينطور خواندن و رد شدن به دست نمىآيد؛ با يكبار و دوبار خواندن هم حاصل نمىشود؛ با تكرار و انس با آيهاى از قرآن و امكان تدبّر در آن به دست مىآيد. و چقدر لطايف در قرآن كريم هست كه اينها را جز با تدبّر نمىتوان فهميد. بنابراين حفظ و فهم معانى قرآن و تلاوت آن لازم است."
و قسمت اخير کلامشان را بر اساس عبارت خودم تفسير مي کنم که اگر تکرار لازم براي تدبر حاصل شود حفظ لازم هم حاصل خواهد شد و براي اين کار لزومي ندارد وقت مشخصي براي حفظ بگذاريم. مثل مرحوم ع.ص. که در حدود 12 سالگي حدود 300 بار قرآن ختم کرده بود.