سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و روایت شده است که حضرتش روزى میان یاران خود نشسته بود . زنى زیبا بر آنان بگذشت و حاضران دیده بدو دوختند . پس فرمود : ] همانا دیدگان این نرینگان به شهوت نگران است و این نگریستن موجب هیجان . پس هر یک از شما به زنى نگرد که او را خوش آید با زن خویشش نزدیکى باید ، که او نیز زنى چون زن وى نماید . [ مردى از خوارج گفت خدا این کافر را بکشد چه نیک فقه داند . مردم براى کشتن او برخاستند ، امام فرمود : ] آرام باشید ، دشنام را دشنامى باید و یا بخشودن گناه شاید . [نهج البلاغه]
ساز خاموش

دیشب در منزل، طبق برنامه «هر شب یک فیلم»، اثر ماندگار pulp fiction را تماشا می‏کردیم. سخت غرق در فیلم بودیم که هوس چای کردم. فیلم را متوقف کردم و راهی آشپزخانه شدم. ولی از لحظه فشار دادن دکمه pause تا برگشتن و زدن دکمه play ذهنم کاملا سینمایی شده بود. صحبت‏های کوتاه با همسرم را تبدیل به دیالوگ می‏کردم و در مورد چگونه ادا کردنشان فکر می‏کردم. موقع ریختن چایی سعی می‏کردم دوربین را از زاویه‏ای بگیرم که معنای مورد نظرم را برسانم. وقت برگشتن از آشپزخانه زوم می‏کردم روی فنجان‏ها و قدم‏هایم. خلاصه این دو دقیقه برایم یک فیلم سینمایی شده بود.

بعد از پایان فیلم در مورد این مسئله کمی فکر کردم. به این نتیجه رسیدم که ذهن ما در هر فضایی که قرار می‏گیرد نوع نگاه و استدلالش هم منطبق با آن فضا می‏شود. مثلا اگر اهل فیزیک باشیم اطراف‏مان را با قانون های فیزیکی تفسیر می‏کنیم و حتی این دخالت را تا تفسیر زندگی و مسایل جزیی آن نیز سرایت می‏دهیم. اگر فلسفه بخوانیم همه چیز را فلسفی می‏بینیم. اگر فقه بخوانبم ریز و درشت این عالم را از صافی فقه می‏گذرانیم و این قصه همین طور در مورد دیگر علوم یا اندیشه‏ها جریان دارد. اینگونه می‏شود که مثلا در بحث از یک مفهوم دینی می‏گوییم فلانی نگاهش به مسئله فلسفی است. بهمانی فقاهتی می‏بیند و آن دیگری سیاسی.
به نظر می‏آید نگاه هر کس رنگ‏وبوی فضای ذهنی صاحبش را گرفته که رهایی از این فضاها تقریبا ناممکن است که این مسئله سنگ بزرگی در مقابل اندیشه خالص است.



نوشته شده توسط حامد عبداللهی سفیدان 89/3/1:: 4:30 صبح     |     () نظر