سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مرد را سرزنش نکنند که چرا حق خود را دیر درخواست نمود ، بلکه او را عیب کنند که دست بدانچه از آن او نیست گشود . [نهج البلاغه]
ساز خاموش

از روزگاران کهن حکایت کرده‏اند که:
مطرب مهتاب رویی بود؛ شهرام ناظری نام. در سرزمینش به نیکنامی در هنر معروف و در تعهد به موطنش مشهور. روزی دیوان شمس خود را که از کثرت مطالعه عتیقه می‏نمود به کناری نهاد و بر آن شد تا طرحی نو در ساحت هنر در اندازد. بر همین رای دست به مکتبه خود برد و از قضای روزگار اشعار شاملو و اخوان‏ثالث و شفیعی کدکنی طبع لطیفش را خوش افتاد.
پس بساط طرب جور کرد و مطربان را خبر. سازندگان ساختند و شهرام خان مغنی هم خواند. اما آن هنگام که این طرح نو از بهر کسب تکلیف به سمع کارگزاران وزارت فرهنگ غنی ایرانی رسید از بد روزگار به طبع لطیف و مقدسشان خوش نیافتاد و امر به عدم جواز آن طرب‏نامه کردند. البته وزیر معظم فرهنگ خود اهل فرهنگ و ادب و مصلحت بودند. چرا که در سالیانی قبل به چه آثار هنری فاخری که دست یاری نداده بودند. از عارف‏المطربین بنیامین بهادری تا استاد‏المطربین محسن خان یگانه!!!!
از همین ماجرا شد که شهرام ناظری در ضیافت افطاری که وزیر فرهنگ غنی ایرانی به افتخار اهل هنر ایران زمین تدارک دیده بود ساعت‏ها قبل؛ سر در گریبان در انتظار وزیر الوزرا ایستاد تا بار دیگر اقبال خود را در این فضای معنوی جهت اخذ نظر وزیر معظم به طرح نوی خود که به نام «سفر عسرت» تزیین‏اش کرده بود جلب کند.
هنرمندان در این روزگار فرهنگ و ادب می‏بایست این ماجرای کهن را نصب‏العین خود کنند و قبل از ماه‏ها تلاش برای خلق اثر هنری فاخر با اهل فن و مصلحت مشورت نمایند و نظر آن‏ها را جلب کنند.




نوشته شده توسط حامد عبداللهی سفیدان 88/3/23:: 8:33 عصر     |     () نظر