دوستی سوالی تکراری پرسید که پاسخی تکراری داشت. اعجاز قرآن در چیست؟ من از پاسخ به سوالش گذشتم. به او گفتم معجزه برای کسانی است که برای باور داشتن به حقانیت راه و عقیدهای، کاری به خود سخن و اندیشه ندارند و با وجود معجزهای مثل ید بیضا و احیای اموات، مومن و با نبودش کافر میشوند. اما قرآن کتاب اندیشه است. برای حقانیت خود دلیلی جز گفتههایش ندارد. محمد(ص) به میان عرب جاهلی کتابی آورد که تکیهکلامش یعقلون و یبصرون بود و از الوالالباب میگفت. اینکه اراده الهی بر این باشد که پیامبر خاتمش معجزهای از جنس معجزات پیامبران پیشین نیاورد پیامی ارزشمند برای بشر -از عرب جاهلی تا قرن 21- دارد. خداوند به انسان فهماند که دیگر ایمان به معجزه لایق بشر نیست. ایمان باید متعلق به خود دعوت و اندیشه باشد و این مرتبه از ایمان جز با گوهر خردورزی حاصل نمیشود.
اما صد حیف که ما هنوز پیام اصلی قرآن را نفهمیدهایم و خود را به آب و آتش میزنیم تا معجزه بودنش را برای خود و جهانیان ثابت کنیم تا بلکه هم جهانیان را مومن کنیم و هم ایمان خود را مستحکم. این تلاش ما حکایت از این دارد که ما فرزندان قوم بنیاسرئیلیم. ایمان ما به عصایی بند است که اژدها میشود و خرج کافر شدنمان فقط یک گوساله سامری است. اگر پیام خردورزی پیامبرمان را میفهمیدیم حرمت اندیشه را نگه میداشتیم و ارزش کفری که از خطای در تفکر حاصل شده برایمان بیشتر از ایمانی بود که فرزند احساسات است. هنوز ایمان با شمشیر نزد ما باشرفتر از کفر از روی اختیار است.
با عرض معذرت از دوستان گرامی خصوصا آقایان پویا و بهرام به دلیل اشتباهی که بنده در حین انجام تغییرات در وبلاگ انجام دادم همه نظرات حذف شدند. البته جای شکرش باقی است که پویای عزیز آخرین نظرات جناب بهرام را خوانده بود.