سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها ! من از هرچه با اراده تو مخالفت دارد و یا از محبّت تو به دور است، به سویت توبه می کنم ؛ از آنچه در دلم می گذرد، نگاه های چشمم وگفته های زبانم . [.امام سجّاد علیه السلام ـ در دعایش ـ]
ساز خاموش

وقتی حالم خوش نیست؛ آرزو می‌کنم دستگاهی اختراع می‌شد که هرچی توی این مخ صاب مرده ریخته رو بمکه و بریزه بیرون. وقتی می‌گم همه چی، یعنی همه چی؛ حتی اینکه 4=2+2. بعد وقتی مغزم از همه‌ی چیزای به درد بخور و نخور خالی شد و حتی توش هوا هم نموند که یه موجود زنده بتونه توش نفس بکشه و زنده بمونه؛ بشینم روی صندلی،‌ چشمامو ببندم و چای بخورم و "قاصدک" شجریان رو گوش بدم. اون وقت مغزم برای اولین بار اطلاعات طعم چای و صدای شجریان رو بچشه و ضبط کنه.

وقتی حالم خوش نیست؛ آرزو می‌کنم دستگاهی اختراع می‌شد که وقتی دکمه‌ی قرمزش رو فشار بدم، بتونم به هیچی فکر نکنم؛ حتی به بودنم. اون وقت با بادکنک‌هایی که توشون گاز هیدروژن پر کردن، حس هم‌زاد‌ پنداری پیدا کنم و اونقدر بی‌هدف برم بالا که آخرش یه کلاغ سیاه نوکم بزنه و بترکم.

وقتی حالم خوش نیست؛ آرزو می‌کنم یه سونامی بیاد و همه‌ی کتاب و کاغذای دنیا ببره و فقط بمونه یه ورق کاغذ که من روش بنویسم: «تعطیل است لطفا بعدا مراجعه کنید.» بعد اونو با یه نخ از گردنم آویزون کنم و هرجا که دلم میخواد برم و نگران نباشم که حالا کسی میاد جلوم و میگه: «سلام» و مغز من این یه کلمه رو مترادف با همه‌ی فحش‌های رکیک عالم پردازش می‌کنه.

وقتی حالم خوش نیست؛ آرزو می‌کنم جبرئیل نازل بشه و بگه: «ای حامد! از طرف خداوند متعال یک هفته مرخصی با حقوق بهت رسیده برو حالشو ببر دادا.» منم بگیرم جبرئیل رو ماچ کنم و کارایی رو که توی دلم عقده شده بودند رو لیست کنم: 1. فحش و بد و بی‌راه به هر چی و هرکس دیگه؛ 2.کنار زدن همه‌ی آدمای زمین و خودخواهی کردن؛ و چندتا کار دیگه.

وقتی حالم خوش نیست؛ آرزو می‌کنم بخوابم و ساعتم رو کوک کنم به هر چند سال بعدی که دوست دارم. بعدش هم مثل بچه‌ی آدم از خواب بیدار بشم و برم سر کار و زندگی و بمیرم.

وقتی حالم خوش نیست؛ آرزو می‌کنم می‌تونستم توی وبلاگی که برای اولین بار آشغالای ذهنمو توش ریختم، راحت‌تر آرزوهامو می‌نوشتم؛ خیلی راحت‌تر؛ تا حدی که هرکسی که به وبلاگم سر می‌زد حالش به هم می‌خورد و می‌رفت بیرون. راحت‌تر می‌نوشتم تا شاید توی یکی از روزای وبگردی خدا، گوگل به ما حالی بده و توی صفحه‌ای که خدا جستجو کرده، اسم وبلاگ منو بیاره و خدا بخوندش.



نوشته شده توسط حامد عبداللهی سفیدان 90/8/7:: 2:32 عصر     |     () نظر