سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر دوستی ای که طمعْ پدیدش آرد، نومیدی ازمیانش می بَرَد . [امام علی علیه السلام]
ساز خاموش

1. ادبیات فارسی معجونی است از شهد صدها گلستان مختلف. سرزمین ما همان طور که گل‏ها و گیاهان متنوعی را در خود جمع کرده است،‏ مردان و مردمانی از فرهنگ‏ها و اندیشه‏های مختلف را هم در خود جای داده است. معجون ادبیات، از شهد گل‏هایی شیرین شده که هم از سرزمین‏های متفاوتی‏اند و هم از اندیشه‏ها و انسان‏های مختلف.
شاید اگر طعم شعر شاعران را به تنهایی بچشیم، یکی را تلخ و یکی را شور،‏دیگری را ترش و آن یکی را بی مزه بیابیم،‏اما تاثیر هرچند اندک هر شاعری، طعم معجون را کامل‏تر می‏کند.

2. اگر ادبیات هر مردمی را آیینه‏ای از فرهنگ و تاریخ آن مردم بدانیم نباید از حضور برخی شاعران در عرصه‏ی ادبیات ایران ناراضی باشیم. آنچه در این آیینه می‏بینیم، کس دیگری جز خودمان نیست.
اگر منوچهری و فرخی سیستانی را می‏بینیم چون شعر امثال اینان در رگ‏های ما جریان دارد؛ اگر مولوی و عطار و سنایی را می‏بینیم چون عرفان در میان مردم ما همواره حضور دارد؛‏گاهی حقیقی و سازنده و گاهی خرافه و مخرب. اینکه از سعدی و حافظ و مولوی چندین نسخه‏بدل ساخته شده اما برای خیام همانند و مقلد چندانی سراغ نداریم،‏ اشارتی است به حکایتی در فرهنگ‏مان.
کسی که تلاش می‏کند جوهر قلم برخی شاعران را از دفتر شعر فارسی پاک کند به این نکته نمی‏اندیشند که شعر، بازتاب زلالی است از آنچه میان مردم می‏گذرد. مگر می‏توان شاعری را از صفحه‏ی تاریخ ادبیات خط زد و آسوده نشست که اندیشه‏ای -هرچند ناسالم- را از سر راه خود برداشته‏ایم؟ چنین شخصی مانند کسی است که برای پاک کردن لکه‏ای از چهره‏ی خود با تصویر خود در آینه درگیر است.



نوشته شده توسط حامد عبداللهی سفیدان 91/2/3:: 2:43 صبح     |     () نظر