• وبلاگ : ساز خاموش
  • يادداشت : طبيب جان، فريب جمع
  • نظرات : 6 خصوصي ، 29 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + م.ي 
    اين پست کپک زد
    خواهشاً
    پاسخ

    شايد چون خودم کپک زدم.
    سلام لينکت کردم
    پاسخ

    نظر لطف شماست.
    ساحتي پر رمز و راز و افسانه اي و شعرگون که متعلق به گذشته است و فهم طبيعي و زميني از پديده هاي همه گير و عيني را دچار وقفه و اشکال مي کند. تصوف و عرفان گرايي يکي از موانعِ اصلي تجدد است.

    + زهره 
    گر چه اين مطلب آخر و البته مطالب ديگري که نوشته ايد, قابل بحث و تامل و تفکر است, اما دير به دير نوشتن هم باعث فراموش شدن کل مطلب و مبحث ميشود
    پاسخ

    دير به دير نوشتنم از بي سوادي است. وقتي چيزي در دست نيست، قلم زدن خيانت است.
    سلام دوباره. بله در اين مورد کاملا حق با شماست. در مورد دين نظري ندارم و جندان اعتقادي - منظور انچه که بوده و هست- اما در مورد عرفان - به گمان من بخصوص عرفان در ادبيات- همين بلايي که گفتيد بر سر ما آورده.
    يا شکور
    سلام بر شما

    تا آخر اسفند 92 هر وقت بياييد ، طرحي و رنگي دارد لباس شُکر !

    به روزم با" اسفند رنگارنگم ! " و منتظر کوک حضورتان
    + شاهد تبريزي 
    khoshalam ke famhle andishmandi chon shoma daram ya hag
    + فانوس گمشده 

    سلام

    سازي بزنيد برادر....

    يا لطيف
    سلام بر شما

    گرچه مقصود از کتاب آن فن بود

    گر تواَش بالش کني هم مي‌شود


    به روزم با " قلم براي جنگ يا گفتگو ؟ " و منتظر کوک توجهتان


    اشکال در همين رابطه ادب با ادبيات است.
    + م.ي 
    عاااااااااالي بود آقاي عبداللهي
    محتواش بيست
    قلمش بيست و دو
    پاسخ

    شما از سر لطف تعريف مي کنيد ولي يهو مي بينيد باورم شدها، بالاخره ايراني هستم و توي جوگير شدن مستعد.
    سلام دوست خوبم
    در اين پست بعضي حرف ها را خيلي مختصر گفته اي و من متوجه اش نشدم. مثلا هر جايي شدن عرفان را که شما مخرب آن گفته ايد نفهميدم. يا تفاوت بين نگاه عرفاني در دينورزي و دينداري عرفاني!
    به گمانم مشکل از خود عرفان يا دين نيست. در هر دوره تاريخي جامعه روحيه خاصي دارد و به ميراث خود چنگ مي زند تا آنچه مي خواهد را بجويد
    همانطور که گفته اي عرفان زماني هم پشتوانه اخلاق بوده است. اين تغيير کارکرد عرفان ناشي از تغيير خواست و نياز جامعه در طي تاريخ است و نه تعاليم و اموزهاي عرفان.
    پاسخ

    اين نکته که مشکل از دين يا عرفان نيست بسيار ظريف و دقيق است. بله مشکل از هيچکدام نيست هرچه هست از قامت ناساز بي اندام ماست. منظور من هم در اين يادداشت مراقب تغيير خواست جامعه بودن است.
    يا رحيم
    سلام بر شما
    امام صادق عليه السلام از امام علي عليه السلام روايتي نقل کردند که حضرت فرمودند : آدمي دو مونس و همدم دارد : مونسي از شيطان مونسي از فرشته . پس مونسي که از جانب فرشته است ، رقّت و فهم مي باشد و مونسي که از جانب شيطان است ، غفلت و سنگدلي .

    با " مرحومان دوستي ! " به روزم و منتظر کوک توجهتان
    + ريحانه 
    سلام مجدد.من منظور شما را کاملا فهميده ام اما مبالغاتي در کتاب تذکره الاوليا شده که جدا عجيب است وغير قابل باور!در يکي از پستهاي استاد بابايي ونقلشان از آن بزرگ غربي خواندم که : تمام عرفان همين است که اگر شخصي پينه دوز است پينه دوز خوبي باشد.نه اينکه کسي سجاده بر آب انداخت ديگري براي اينکه روي او را کم کند بر باد انداخت ونفر سوم گفت تو کار مگس وتو هم کار ماهي کردي و....
    پاسخ

    اختلاف چنداني نداريم. شايد بحث مان قدري به فلسفه عرفان برگردد. ممنون از لطف تون. حيف شد که وبلاگ تان تعطيل شد.
    + ريحانه 
    سلام يادداشت جالبي است .شما حتما کتاب تذکره الاوليا يا کم حجم شده اش مردان خدا را خوانده ايد قبلا فکر ميکردم به طنز بيشتر شبيه است تا واقعيت.تا اينکه با همان سبک وسياق ديدم کتاب طنزي نوشته شده با نام "حيواناتي که بر ما حکومت کردند" اين نام البته گمانم ازيک کتاب کاريکاتوريست فرانسوي برگرفته شده اما گاهي کپي ها از اصل جالب تر از آب در ميايند واين يک نمونه از آن دست است خواهش ميکنم حتما سري به اين کتاب ونوشته هايش بزنيد که بسيارخواندني وجذاب است ودر گوگل قابل بازيافت!!
    پاسخ

    ظاهرا قلم نارساي من نتوانسته منظورم را منتقل کند. کتاب تذکرة الاولياي عطار نيشابوري اصلا شبيه کتاب طنز نيست. قبول دارم که در تذکره عرفا مبالغه شده و افسانه بافي هايي کرده اند اما دليل نمي شود اين کتاب را بافته و طنز بدانيم. عرفان براي من عزيز است. من فقط با اجتماعي شدن و مبتذل شدنش مخالفم.
       1   2      >