• وبلاگ : ساز خاموش
  • يادداشت : قارچ سمي
  • نظرات : 2 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    ياد اين مطلب افتادم:
    http://thegreatreader.blogfa.com/post-13.aspx
    من سخن جلال را باور دارم كه غرب زدگي پس از 200 سال دين محوري را كنار زد. لذا مانند شما جامعه خودمان را ديني و حتي شرقي با آن فلسفه خاص زندگي نميبينم. در چنين جامعه اي تحجر وجودي عرضي دارد نه ذاتي. لذا تفسير دين در محيطي غيرديني و هرمنوتيكي جهتدار به نكته ذوق برانگيزي ختم نمي شود. البته به قول شما طلبه ها يحتمل.

    باورهايم را باد برد!

    + amy 
    با درود واحترام
    آخرين روز نوشت هاي ما

    تبليغات نوروزي

    عالي ترين روش يادگيري سريع انگليسي

    اس ام اس هاي 4شنبه سوري

    سال 89چه سالي هست؟

    دانلود تمام فصل هاي سريال لاست - زير نويس فارسي

    آلبوم موسيقي بي کلام باران عشق اثر ناصر چشم آذر

    مجموعه والپيپرهاي بسيار زيباي خاکستري سري سوم

    روز بين المللى «نوروز»

    آلبوم جديد و فوق العاده زيبا و شنيدني مجيد خراطها به نام Cancel

    آهنگ جديد و فوق العاده زيباي امير ثالثي به نام خداحافظ

    به اميد خدا براي سبزها زندگي هميشه سبز است تندي آتش خداوند براي بدخواهان است.

    + سياوش روستا 
    دو كلمه اول را اصلاح كنيد: انسان مدرن
    + سياوش روستا 

    انسان مردن با دين ضديت ندارد. خيليها در اين عالم دين دارند و با آن آرامش مي يابند. اما اين در امور شخصي است. حتي قرآن هم هرقدر بخواهيد جلوي تاويل را بگيريد خالي از تاويل و اختلاف در تفسير نمي ماند. امروزه دانسته ايم كه حتي ترجمه هم نوعي تاويل و تفسير است و ممكن است براي يك آيه ترجمه ها موجود باشد. انسان مدرن براي چنين جاهايي راه توافق و قرارداد را پيش كشيده است. يعني وقتي ميخواهد با ديگران زندگي كند بايد با آنها توافق كند و قراردهايي را به امضا برساند. روشن است كه براي چنين قراردادهايي طرفين بايد با هم هماهنگ شوند. يعني از برخي خواسته هاي و برداشتهاي خود كوتاه بيايند. بنابر اين حتي اگر بخواهيم فقط به قرآن عمل كنيم و سنت را در حد تشريح نگاه داريم، نيازمند توافق و قرارداديم.

    حقيقت چيست؟ واقعيت چيست؟ كي ميداند؟ براي چيزي كه نه تو ميداني كجاست و نه من، بايد از چه راهي برويم؟ راهي نيست جز تضارب آرا و همفكري و قرارداد.

    + بابايي 
    گمان مي‏كنم نخستين كاري كه بايد بكنيم بازگشت به قرآن است؛ به‏ويژه به ناگفته‏هاي قرآن. يعني آنچه را گفته است موزاين ديني بدانيم و به همان اكتفا كنيم. سنت، بايد در حد تشريح بماند نه تشريع. اگر از قرآن عبور كنيم و هر چه را خواستيم از بيرون قرآن بر آن تحميل كنيم، به نقطه‏اي ميرسيم كه به تعداد آدم‏ها دين وجود دارد. قرآن، با كمترين دعاوي و امر و نهي، بيشترين تأثيرگذاري را دارد. اگر راه تأويل را باز بگذاريم و براي تأويل هم به عبارات حديثي در كتب پراكنده روايي تمسك كنيم، هر كس به هر انگيزه‏اي كه به ميان ما بيايد، دين جديدي با خود آورده است.
    چقدر گذشته از آخرين مسافرتم به اينجا...دم عيدي آمدم البته به نظرم سياهي زمينه و نارنجي بودن متن خيلي متناسب آرامش چشم نيست. عيدتان مبارك
    + ريحانه 
    موضوع همينجاست كه كجاست آن ابرمردي كه از خويش برون آيد وكاري بكند!(البته جنبش سبز طليعه ء اميديست ولي با اين نظام استبدادي كه از خداوندمستقيما!!!دستور ميگيرد كمي مشكل است )