سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه عاشق شود و [عشق خود را] پنهان دارد و پاکدامنی ورزد، خداوند، او را بیامرزد و به بهشت درآورد. [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
ساز خاموش

اصلاحیه­ی سیزدهم قانون اساسی آمریکا بالاخره سی و یکم ژانویة 1865 در کنگره تصویب می­شود. استیونس، سناتور پیر و با نفوذ جمهوری­خواه، متن مصوبه را به خانه ­می­آورد و دست خدمت­کار

آبراهام لینکلن

 سیاه­پوستش می­دهد و می­گوید: «برات یه هدیه آوردم: بزرگ­ترین کار بشر در قرن 19 با فساد و بدی تصویب شد؛ ولی به کمک پاک­ترین مرد آمریکا.» در میان همه­ی دیالوگ­های زیبا و گیرای فیلم «لینکلن»، این جمله­ی استیونس برایم پرمعناتر بود.

«لینکلن» آخرین فیلم اسپیلبرگ است که راوی 4 ماه آخر زندگی آبراهام لینکلن، شانزدهمین رییس جمهور آمریکا و تلاش­های او برای تصویب لغو برده­داری در آمریکا است. لینکلن برای تصویب این لایحه، نه تنها نیازمند رای مثبت همه­ی نمایندگان جمهوری­خواهان است بلکه باید تعدادی از نمایندگان دموکرات را نیز با خود همراه کند. هدف لینکلن اخلاقی و انسانی است: لغو برده­داری اما راه این هدف از فساد می­گذرد. رشوه، وعده­ی مقام و سمت بالاتر، تهدید و زد و بندهای پشت پرده کارهایی است که لینکلن برای منع برده­داری انجام می­دهد.

بعد از تماشای فیلم، این پرسش برایم مطرح شد که آیا آلودگی دنیای سیاست گاه گریزی جز زیر پا گذاشتن اخلاق برای­­مان باقی نمی­گذارد؟ آیا مهم­تر بودن هدف، رخصت کنار گذاشتن موازین اخلاقی پایین­تر را به ما می­دهد؟ گردنه­ی خطرناکی است. در صفحه­ای از تاریخ، تماشاگر کسانی هستیم که به بهانه­ی تقدس مقصدشان، چشم بر آلودگی و ستم­های مسیر بستند و کردند آنچه نباید می­کردند و در برگی دیگر از این دفتر قطور دو راهی­هایی می بینیم که نمی­توان به راحتی بر موازین اخلاقی پافشاری کرد؛ مانند همین دو راهی: بردگی هزاران انسان سیاه پوست بی گناه یا تطمیع چند نماینده­ی کنگره.

به گمانم هیچ چیز مجوز کنار گذاشتن اخلاق را به ما نمی­دهد جز حقوق. حقوق همواره بر اخلاق حکومت دارد. اگر به کسی بدهکار باشیم و او منتظر طلب خود باشد روا نیست که به دلیل رعایت اخلاق به جای ادای قرض خود، فقیری را حاجت روا کنیم. زمانی که لینکلن برای تصویب منع برده­داری تصمیم به زد و بندهای پشت پرده گرفت، به وزیر کشورش گفت: «مایه­ی سرافکندگیه؛ چون سوگند یاد کردم که با این گونه مسائل مقابله کنم.» اما خود او می­داند که اصل برابری، اولین حق انسانی مردمان و نخستین اصل اخلاقی است و در صورت تعارض با اخلاق سیاست، بر آن تقدم دارد.

به گمانم این معیار، راه سوء استفاده را بر کسانی که همواره در کمین­اند تا به نام مقصد مقدس­شان، کام اخلاق را تلخ کنند می­بندد. فقط زمانی می­توان اخلاق را نادیده گرفت که اولا هیچ راهی جز عبور از اخلاق نباشد و ثانیا هدف­مان، دست یافتن به حقی مسلم و عمومی باشد. رعایت همین معیار موجب شد که بعد از نزدیک دو قرن، آبراهام لینکلن برای زد و بندهای سیاسی­اش در دادگاه تاریخ محکوم نشود...



نوشته شده توسط حامد عبداللهی سفیدان 92/4/28:: 7:31 صبح     |     () نظر