فرق سلیقه با عقیده را که میدانی؛ بعله ، سلیقه همان نظر شخصی است که دلیل عام و کلی ندارد و تنها پشتوانهاش مذاق شخصی میباشد. اما عقیده دلیل محکمه پسند دارد و پشتاش به همان گرم است.
امان از خلط مفاهیم، امان. بیشتر اوقات سلیقه را با عقیده اشتباهی میگیریم ویا بدتر گنجشک سلیقه را رنگ میکنیم و به اسم عقیده میفروشیم. میپرسی که چه؟ خوب قرار است چه شود؟ همین میشود که نمیتوانیم همدیگر را تحمل کنیم که هیچ، یکدیگر را به فحش و ناسزا میبندیم. فقط نوع فحشها فرق میکند. در بین مردم کوچه و بازار به فحشهای کوچه بازاری، میان متدینان و اهل منبر و محراب به فسق و فجور، لابه لای لابیهای سیاسی به انحراف از خط و چه و چه. ولی هرچه باشد همهاش سر و ته یک کرباس هستند، عدم تحمل.
انگار عادت کردهایم حرفی را که به مذاق همایونیمان خوش نیامد با مارکها و بهانههای خوش ترکیب به سطل زبالهی بی اعتنایی بیندازیم.
از پیامبر و امام که مسلمانتر نداریم، داریم؟ ببینیم چطور با مخالفان و حتی معاندان خود برخورد میکردند. حالا ما کجای این مسلمانی هستیم خدا میداند. لابد در ضاد ولاالضالین.
نمی خواهم به مفصل نویسی عادت کنم. از طرف دیگر هم میترسم خدا نکرده کار دست خودم بدهم. پس تو فعلا حدیث مفصل از این مجمل بخوان تا بعد ببینیم چه میشود.